کیمیای نگاه
شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۰ ب.ظ
رخ یار
بی چهره نیست
رخ یار
بی صورت نیست
این را فقط رؤیابین ها نگفته اند.
.
باد
نقاش چیره دستی ست
وقتی قلم موی خود را به فرمان یار
به ابرهای سفید و طوسی می زند.
.
دیشب ـ دوم فروردین 1394 ـ
باز هم باران بود و ماه
باز هم باران بود و کیمیای نگاه
باز هم باران بود و زمزمه های پیامبرانه ای در بهشت.
.
در میان ابرها
چهره ی خندان خدا بود یا بانوی آب ها ؟
یا فرشته ی بادها ؟
چه تفاوت دارد آیا ؟
در هر صورت باید بی اختیار از جایت بر می خاستی
لبخند می زدی
دست هایت را روی سینه ات می گذاشتی
و پی در پی می گفتی :
سلام ... سلام ... سلام ...
سلام بر حضرت اسرافیل که سرانجام
تمام بادهای نَکبا را
از چهار سو در مشت های خود جمع کرد.
.
.
آسیه خوئی (ایلیا) ـ دوشنبه 94/1/3
.
.
- ۹۴/۰۷/۰۴